معرفی عشقی شگرف به بشر

عشق در یک کلام یعنی بهار

بسم الله الرحمن الرحیم
بار الهی من بنده کمترین را عنایتی دگر کن، تا بتوانم با جان دل در راه این عشق یگانه گام بر نهم و با تمام قدرتم ز این هدیه آسمانی سایه ای گسترده افکنم. به یاری و لطف بی کران تو، خدای آسمان و زمین ببخشا این عشق را بر من نالایق و حقیر. الهی امین.

مطالب ذیل را با دقت و از روی اوج احساسات درونی تان مطالعه بفرمایید. تا به عشق حقیقی که بودنش همانا برای عالمی آرزوست پی ببرید.

امروز روز دگری بود. باران میکوبید و میتازید و زمین و زمان را در هم مینوردید. خدای چه شده این چنین میشوند عناصر خلقت. الهیات از آسمان بر زمین نازل گشته اند و مژده از خبری نوع میدهند.
خدایان عشق و زیبای خلقتی دگر کرده اند تا زمین و زمان را بر افتخار قدوم شایسته این عنصر ناشناخته و زیبا به پا خیزند. روزها و شب ها سپری شوند و زمان دیدار فرا رسد. چه خوش سعادتی نصیب ما تهی دستان شده که به این مهیمانی گرانقدر دعوت شده ایم و در مقابل این خلقتی متفاوت زانونهیم، ببینید که چه کرده اند الاهیات عشق و معرفت، تمام عناصر زیبای را به یک بار گرد هم آورده و از این جمع زرین، فرا بشری ساخته اند که همه، خورد و کلام را مبهوت خود ساخته و آنان را متحیر و حقیر نموده. خواست ها و افکار بشریت پر میکشند و منتظر به لحظه اجابت میرسند. لحظات از پس یک دیگر پیشی گرفته تا خود را به زمان معود رسانند. قلب ها در سینه همچونان موج های سخره کوب میتپند و چونان که از شوق دیدار این نگاره ده از جای برکنند و به دنیای بیرون سفری دگر آغاز کنند. وای خدایا چه شد این لکنت افکار پریشان بشر، ز این عشق جان گداز سخنان میشنوم. خالقان و مخلوقات همه حیران گشته اند. زندگی میلی ز ما، نشان نداده از کنارمان میگذرد. تومارها در پی هم میرسند، زبان بر لبان بر میکشند و فرصت آغاز نیست، کو کجاست صبر دیدار بشر، وقت ها از پی هم بی تفاوت میگذرند، تا رسد زمان دیدار نخست. بر پریشان حالی و افکار عریان بشر باید چه کرد.
Jack Dawson